جدول جو
جدول جو

معنی طمغان خان - جستجوی لغت در جدول جو

طمغان خان
(طَ)
نام پادشاه سمرقند
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(طَ)
قلج طمغاج خان، مسعود بن حسن. ممدوح سوزنی سمرقندی شاعر:
شاهنشه ملوک و سلاطین شرق و غرب
صاحبقران روی زمین خسرو زمان
طمغاج خان عادل سلطان گوهری
از نفس خویش تا ملک افراسیاب خان
خورشید ملک داران مسعود بن حسن
کز کاخ اوست مطلع خورشید آسمان.
سوزنی.
آفرین گویان چو گویند آفرین در هر دیار
بر قلج طمغاج خان آن شاه اعدامال باد.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
(طَ)
بیشتر ملوک ترک معروف به خانیه که پیش از مغول در نواحی ناحیت یا شهر طمغاج سلطنت داشته اند ملقب به طمغاج خان باشند. شاید طمغاج خان بمعنی خان طمغاج باشد مانند بخاراخداه و امثال آن در فارسی. بگفتۀ صاحب برهان و آنندراج و اسدی در فرهنگ، طمغاج خان نام پادشاه سمرقند بودو برخی گویند نام پادشاه تبت و یغماست:
تاج بربود از سر مهراج زنگ
یارۀ طمغاج خان کرد آفتاب.
خاقانی.
کیخسرو هدی که غلامانش را خراج
طمغاج خان به تبت و یغما برافکند.
خاقانی.
رجوع به توضیح طمغاج و طفقاج شود
لغت نامه دهخدا
(طَ)
ابن بغراخان. خان ترکستان از معاصرین مسعود و محمود غزنوی و پدر ترکان خاتون زوجه ملکشاه سلجوقی که سلطان سلجوقی بسال 471 هجری قمری پس از فتح سمرقند وی را بحبالۀ نکاح خویش آورد. (حبیب السیر ج 1 ص 373)
لغت نامه دهخدا
(طُ)
حاکم لکنوتی که سلطان مسعود از سلاطین سلسلۀ مملوک بسال 641 هجری قمری وی را از حکومت لکنوتی برکنار کرد و قرابیک تیمورخان را بجای او به حکومت برقرار داشت. (حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 623)
لغت نامه دهخدا
(طَ)
لقب پادشاه طغماج که ولایتی است از ترکستان. (تاریخ رشیدی)
لغت نامه دهخدا
(طَ)
جغراتکین بن نصر، ملقب به عمادالدوله، مکنی به ابوالمظفر. از سلاطین ایلک خانیۀ ترکستان یا آل افراسیاب. رجوع به آل افراسیاب و ابوالمظفر عمادالدوله ابراهیم طفغاج شود
لغت نامه دهخدا
(طُ)
برادر ترکان خاتون و سرکردۀ قشون خوارزمشاه در مصاف با چنگیزخان به سمرقند. (تاریخ مغول اقبال ص 31)
لغت نامه دهخدا